بر اساس یک تئوری رفتاری: «تغییر وقتی اتفاق می افتد که افراد حس کنند ادامه رنج و ناراحتی غیرممکن است. به عبارت دیگر، بعضی افراد برای آرامش و راحتی خود تلاش نمی کنند چون فکر می کنند قادر به تحملِ وضع موجود هستند »
این نوع افراد معتقدند کاری برای مشکل خودشان نمی توانند انجام دهند و سعی می کنند با آن کنار بیایند. چون برای شان، عمل تغییر، غیرممکن است. برای همین، سعی می کنند بسوزند و بسازند.
بعضی ها هم هستند که نه تنها رنج شان، به اندازه کافی عذاب دهنده نیست بلکه از رنج و دردی که می برند با ایجاد حس مظلومیت، سود نیز می برند. آنها می خواهند از توجه و حمایت دیگران برخوردار می شوند.
دلیل دیگر برای نپذیرفتن تغییر و تلاش برای حل مشکل، مربوط است به سیستم دفاع روانی انسان ها… آدم های که مشکل روحی دارند یا از یک مشکل رفتاری رنج میبرند به شدت از تغییر وضعیتی که در آن به سر می برند می ترسند.
آنها با وجود ناراحتی ها، تلاشی برای بهبود وضعیت خود نمی کنند چون فکر می کنند موقعیتی که در آن به سر می برند تا حدودی قابل کنترل است و برای همین ریسک به هم زدن موقعیت و وضعیت شان را به جان نمی خرند.
آنها به سیستم دفاع روانی خود گوش می دهند و تحمل اوضاع را به تغییر و بهبود، ترجیح می دهند. شاید منطق و شعورشان خواهان بهبود و تغییر باشد ولی ترجیح می دهند ریسک نکنند.
افرادی هم هستند که فکر می کنند غم و عذاب، تاثیر مثبت خواهد داشت. این نوع آدم ها معتقدند با درد و رنج روزانه شان، قادر به تدارک یک زندگی با معنا خواهند بود. این افراد فکر می کنند زندگی شان مفهوم و هدفی خواهد یافت. برای همین، تصمیمی برای بهتر شدن و کم کردن مشکل و رنج خود خود، اتخاذ نمی کنند.
پروفسور روانشناسی یکی از دانشگاه های امریکا Gregg Henriques درحین آموزش و همکاری با افراد متخصصی که در مراکر آموزشی و درمانی به مسئله افسردگی می پردازند متوجه شده است که عملا تعریف مشخصی در باره افسردگی وجود ندارد. واقعیتی که مدت ها است به یک باور عمومی نیز تبدیل شده است. او در این نوشته سعی می کند با بازگشت به پایه های بنیانی رفتار یک موجود زنده٬ تعریفی صریح و مشخص از افسردگی ارائه دهد.
دکتر Henriques معتقد است « افسردگی موقعیتی است که در آن، قابلیت روانی یک انسان از کار می افتد» به نظر او از کار افتادن سیستم عصبی افراد افسرده را می توان در دو رفتار اصلی طبقه بندی کرد.
انسان افسرده از یک طرف کوله پشتی بزرگی از شرم و گناه، خشم و ناامیدی و درماندگی و غم بر دوش دارد و از طرف دیگر کوله بار مثبت رشد و میل بقا را بر زمین گذاشته است.
او بعد از تاکید بر سیستم رفتاری مع در انسان افسرده، سعی می کند آن را با قالب رفتار سیستم عصبی موجود زنده مقایسه کند. او می خواهد یک موجود زنده را تصور کنید که رفتار خودش و طبیعتا رفتاری که سیستم عصبی اش از خود بروز می دهد را به شکل یک نوع سرمایه گذاری ببینید.
یک موجود زنده برای تضمین بقای خود باید انرژی بگذارد تا چیزی که برایش خوب است و چیزهایی که زنده ماندن و ادامه حیاتش را تضمین می کند نظیر غذا و جفت و امنیت و سلامت را فراهم کند. از طرف دیگر موجود زنده با همان ضرورت و تقدم باید از چیزهایی که حیات او را تهدید می کند دوری گزیند.
با این برداشت بنیانی از واکنش موجودات زنده، متوجه می شویم که سیستم سرمایه گذاری و صرف انرژیِ ساختمان عصبی انسان افسرده بر عکس حیات و ضرورت هایش عمل می کند. انسان افسرده به جای تمایل به چیزهای خوب و مثبت از آنها می گریزد و به جای فرار از بدی ها٬ خطرات و منفی ها مجذوبش می سازد.
اگر دوباره سئوال اساسی را مطرح کنیم که افسردگی چیست می توان با این توضیحات به همان تعریف ساده و صریح رسید که « افسردگی موقعیتی است که در آن توانایی سیستم عصبی یک انسان از کار می افتد». تعریفی که می تواند در تمام زمینه ها از مداوا و مشاوره تا مقاومت اگاهانه انسان افسرده در برابر سیستم عصبی اش که در حال خاموش شدن به کار گرفته شود.
یادمان نرود که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است: « افسردگی رتبه اول در درمانده سازی انسان ها را نصیب خود کرده است. بیماری که تشدیدکننده و راه انداز بسیاری از مرض های شناخته شده دیگر بشر نیز است».
محققان به تازگی دو ترکیب متفاوت در هویج و چای سبز یافتهاند که به درمان آایمر در موشها کمک کرد.
یکی از راهکارهایی که دانشمندان برای کشف اسرار جدید بیماری آایمر استفاده میکنند، انجام آزمایشاتی روی موشها است.
محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تازگی دریافتهاند که ترکیباتی در چای سبز و هویج وجود دارد که به بهبود موشهای مبتلا به آایمر کمک میکند.
این تحقیق که توسط محققان پزشکی این دانشگاه انجام شده است، منجر به بررسی دو ترکیب به نامهای " فرولیک اسید " و " اپیگالوستاچین گالت" شد.
" فرولیک اسید " یا " FA" آنتیاکسیدانی است که در برنج، هویج و سیبزمینی یافت میشود.
" اپیگالوستاچین گالت" یا " EGCG" ترکیبی است که در چای سبز وجود دارد و مادهای مؤثر برای درمان آایمر محسوب میشود. این ماده همچنین به حفاظت بهتر از دندانها و جلوگیری از حملات قلبی کمک میکند و علاوه بر آن دارویی ضدسرطان است.
"ترنس تاون"، محقق ارشد این پروژه اظهار کرد: ما پیش از این طی تحقیقاتی نشان داده بودیم که این دو ترکیب منجر به تغییر روند بیماری آایمر در مغز موشها میشوند.
در این پروژه ۳۲ موش با علائم مشابه با بیماری آایمر مورد آزمایش قرار گرفتند و محققان در یک دوره سه ماهه موشها را با ترکیبات مذکور تغذیه کردند.
موشها قبل و بعد از تغذیه با این رژیم مورد آزمایشهای نوروفیزیولوژیکی قرار گرفتند.
تغذیه موشهای بیمار با این رژیم سبب شد که بتوانند عملکردی مشابه با موشهای سالم داشته باشند.
نکته قابل توجه این بود که رفتار اضطراب مانند موشهای بیمار نیز با این رژیم کاهش پیدا کرد.
"استرس اکسیداتیو" و "التهاب عصبی" دو علائم کلیدی برای بروز آایمر در انسان هستند که با استفاده از این رژیم در موشها کاهش پیدا کرد.
دانشمندان پروژه اظهار کردند: هنوز معلوم نیست که چگونه میتوان این نتایج را به انسانها نیز نسبت داد. گرچه که نتیجه آزمایش به اینگونه نیست که هرچه بیشتر چای سبز نوشید و یا هویج خورد، کمتر احتمال ابتلاء به آایمر وجود دارد.
"تاون" در نهایت گفت: بهتر است ۱۲ سال را برای ساخت این دارو منتظر نمانیم و از همین امروز هویج و چای سبز را در رژیم غذایی خود بگنجانیم.
برای انجام یک پروژه کاری، چطور باید شخصیتهای متفاوت را مدیریت کنید؟
یک محلکار همیشه پر از انواع و اقام شخصیتهاست. همه جور کارمند باید با هم کار کنند و ازآنها انتظار میرود که بتوانند برای رسیدن به یک هدف مشترک با تفاوتهای فردی همدیگر کنار بیایند. اما اخلاقیات، هنجارهای فرهنگی و خلق و خو میتواند گاهی موجب اختلاف شود.
اجازه بدهید اول کمی درمورد خلقوخو صحبت کنیم. همه کارمندان را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: درونگراها و برونگراها. هرکدام از این گروهها به طور کاملاً متفاوتی در محلکار ارتباط برقرار میکنند. یکی برای رهبری گزینه بهتری نسبت به آن یکی است اما آیا همیشه میتوان آنها را تشخیص داد؟
در زیر به خصوصیات اخلاقی بیشتر برونگراها اشاره میکنیم:
– به نظر میآید هیچکس برای آنها غریبه نیست. هرکسی میتواند یک مشتری احتمالی آنها باشد، یا بالاتر از این، یک دوست احتمالی.
– برای هر کاری که پیشنهاد میشود، داوطلب میشوند. اینها کارمندانی هستند که در آنِ واحد روی چند پروژه کار میکنند، حتی اگر پروژهها وجه اشتراک کمی با همه داشته باشند.
– با هرکسی که بخواهد ارتباط اجتماعی ایجاد میکنند. وارد همه بحثها میشوند و معمولاً مدیران اجتماعی بخشهای مختلف شرکتها هستند.
به نظر میرسد برونگراها افرادی شدیداً اجتماعی و فعال هستند، اینطور نیست؟ بله، میتوانند اینطور باشند اما آنها هم نقاطی منفی دارند.
برای مشتریهایی که ترجیح میدهند فقط در حیطه کاری باقی بمانند، از نظر احساسی کمی سلطهگر به نظر میرسند. چنین مدیری باید این اخلاق خود را براساس نیازهای مشتری، تعدیل کند.
– وقتی میخواهند روی دیگران تاثیر بگذارند یا با تعهد بیش از اندازه، حقانیت خود را ثابت کنند، ممکن است دچار خستگی مفرط شوند. چنین مدیری باید حفظ تعادل و «نه» گفتن را یاد بگیرد.
– ممکن است با کارمندان و مشتریان رفتاری زیادی دوستانه و صمیمی پیدا کند. اگر چنین مدیری بخواهد احترام خود را پیش همه حفظ کند، باید مرزهای ارتباطی درست داشته باشد.
خلقوخو درونگراها چطور؟
– آنها معمولاً ترجیح میدهند در خلوت کار کنند. اگر کسی مزاحم کارشان شود معمولاً عصبانی میشوند.
– آنها زندگی دیگران را درک کرده اما وارد بحثهای اجتماعی نمیشوند. به ندرت در جمعهایی که صحبت کاری نیست، دیده میشوند.
– قبل از اینکه وارد کاری شوند، صبر میکنند تا اگر کس دیگری آن پروژه را قبول نکرد وارد آن شوند.
به نظر میرسد درونگراها نتوانند مدیران خوبی باشند، نه؟ اینطور نیست میتوانند، اما باید اینطور به آن نگاه کنید:
– آنها میتوانند قدرت تمرکز و حل مشکل بسیار بالایی داشته باشند. وقتی چنین مدیری برنامهای ارائه میکند، آن برنامه قطعاً کاملاً تفصیلی و فکرشده خواهد بود.
– آنها میتوانند بعنوان یک تمدار رفتار کنند و رفتارها را از دور بررسی کنند. چنین مدیری معمولاً بدون اینکه خود را از نظر احساسی درگیر کند، میتواند دیدگاههای متفاوت را توضیح دهد.
– آنها دقیقاً به این دلیل که خودشان را به جلو هل نمیدهند، میتوانند مدیران موثری باشند. آنها دیدی واقعبینانه به تواناییهای خود دارند و برای پیش بردن یک پروژه به اندازه کافی صبورند.
البته اینها فقط خصوصیات ظاهری درونگراها و برونگراها بود. هر دو این خصوصیات را شاید بتوان در هر دو گروه دید.
اما واقعاً شخصیت اصلی درونگراها و برونگراها چیست؟ خیلی ساده است. فرد برونگرا از بودن با دیگران انرژی میگیرد و فرد درونگرا از تنها بودن.
همه کارمندان، با هر خصوصیات اخلاقی، شایسته احتراماند. اگر رفتارها و گرایشات اخلاقی آنها را بشناسید، ممکن است متوجه شوید که قبلاً درمورد آن فرد اشتباه میکردهاید. خیلی از افراد درونگرا یاد گرفتهاند که چطور در بعضی موقعیتهای خاص مثل برونگراها رفتار کنند و برعکس.
در زیر توصیههایی برای داشتن رویکردی موثر نسبت به هرکدام از این گروههای شخصیتی آوردهایم:
– فرد درونگرا معمولاً ترجیح میدهد نیم ساعت اول روز کاری خود را به تنهایی صرف برنامهریزی برای آن روز خود کند. این فرصت تنهایی را به او بدهید یا تشویقش کنید در صورت وم روی در اتاقش تابلو «مزاحم نشوید» نصب کند!
– فرد برونگرا معمولاً روز کاری خود را با دیدن دیگران شروع میکند. وقتی بتواند نظرات دیگران را هم به دست آورد، روزش را با بازده بیشتری شروع خواهد کرد. جلسات طوفان فکری برای او تنظیم کنید یا تشویقش کنید در صورت وم با افراد دیگر صحبت کند.
– وقتی درمورد نظرات افراد سوال به طور عمومی میشود، فرد درونگرا برای بیان ایدههای خود چندان راحت نیست. اگر میدانید پیشنهاداتی دارد، از او به صورت شخصی سوال کنید.
– فرد برونگرا دوست دارد بلافاصله درمورد همه جزئیات برنامه خود توضیح دهد. از ایدههای خوب او در جلسه قدردانی کنید اما اجازه ندهید اشتیاق بیش از حدش، نظم جلسه را بر هم بریزد.
آخر اینکه، درونگراها و برونگراها را تشویق کنید که با هم کار کنند. شاید بعضی وقتها برایشان ناراحتکننده باشد اما هرکدام از آنها تواناییهایی دارد که میتواند پیشرفت کاری آن یکی را ارتقا دهد.
این ماده زرین، غـنی و فـوق الـعـاده محصول معجزه آسای زنبـورهــای عسل است و جایگزین منـاسبـی بـرای شـکـر سفید به شـمـار مـی رود. هر چند در تمامی سال موجود مـی بـاشـد، امـا بایـد دانسـت که در تابستان و پاییز بعمل مـی آید و در این موقع از سال از سایـر مـواقـع تـازه تر می
باشد.
فرایند اعجاب انگیز تهیه عسل از چرخش زنـبـورهــا به دور گل ها شروع می شود. آنها در همین حال شهد گـل ها را در دهـان خـود جـمـع می کـنـنـد. شـهـد گـل هـا بـا آنــزیم مخصوصی که در بزاق دهان زنبور وجود دارد، ترکیب شده و طی یک فرایند شیمیایی تبدیل به عسل می شود. زنبورها، عسل را به داخل کندو می برند و آنرا درون حفره ها و دیواره های هر شبکه از کندو ذخیره می کنند. ارتعاشی که از بال زدن های آنها ایجاد می شود، کار تهویه را انجام داده و موجب می شود رطوبت بیش از اندازه آن از بین رفته و آماده مصرف گردد.
فواید
علاوه بر اینکه عسل به عنوان شیرین کننده مغذی و طبیعی به شماره می رود، تحقیقات حاکی از این امر هستند که ترکیبات منحصر بفرد عسل، از آن یک ضد میکروب و ضد اکسیدان قوی درست می کنند.
عسل ناخالص (خام) – ماده ای ضد باکتری، ضد ویروس، ضد قارچ
خواص عسل – مانند اکثر مواد غذایی – به کیفیت آن بستگی دارد؛ اما در این مورد بخصوص، کیفیت از اهمیت بالاتری برخوردار است، چراکه گرده هایی که به پاهای زنبور عسل می چسبند، خاصیت درمانیشان در گیاهان مختلف، متفاوت می باشند. به علاوه در فرایند درست شدن عسل بسیاری از مواد مغذی در داخل کندو باقی می ماند. می توان گفت که عسل ناخالص ( یا همان عسل اولیه) حاوی همان صمغی است که در موم وجود دارد. موم گاهی اوقات با نام چسب زنبور” نیز شناخته می شود که عبارت است از یک مخلوط مرکب صمغی شکل و مواد دیگری که زنبور های عسل با استفاده از آن کندو را آب بندی می کنند و آنرا درمقابل باکتری و سایر میکرو ارگانیسم ها محفوظ نگه می دارند. زنبور عسل موم را با ترکیب کردن صمغ گیاهان با ترشحات خود درست می کند. جالب است بدانید که موادی شبیه به قیر خیابان نیز در موم دیده می شود. گاهی اوقات زنبورهای نگهبان از پرده های خاصی در داخل هر یک از حفره های کندو استفاده می کنند تا موم را در آن محوطه انباشته کنند، سپس سایر زنبورها از این ماده در دورتادور شانه عسل استفاده می کنند و کلیه شکاف ها را از این صمغ ضد باکتری، ضد ویروس و ضد قارچ پر می کنند. صمغی که در موم وجود دارد تنها حاوی مقدار کمی از مواد مغذی است که در عسل یافت می شود. تحقیقات نشان داده اند که به طور کلی عناصری که در عسل و موم وجود دارند می توانند از بروز سرطان و تومور جلوگیری نمایند. از این موارد میتوان به فنیل کتینوری متیل اسید، فنی اتیل دی متیل کافیت اشاره کرد. محققان بر این باورند که این ترکیبات از بروز سرطان روده در حیوانات جلوگیری می کنند که این امر با کم شدن فعالیت دو آنزیم با نام های فسفاتیدیلینوسیتول نوعی فسفو لیپاز C لیپوکسیجن امکان پذیر می شود. زمانیکه عسل خام طی فرایند گرمایشی قرار می گیرد بسیاری از خواص مفید اولیه خود را از دست می دهد.
عسل کارایی ورزشی را افزایش داده و موجب بهبود جراحات می شود
اصولاً از عسل به عنوان ماده ای انرژی زا استفاده می کنند. در تحقیقات اخیر ثابت شده که از عسل همچنین می توان به عنوان یک ماده ارگوژنیک (موادی که قابلیت اجرایی ورزشکاران را ارتقا می بخشد) نیز استفاده کرد. همچنین این ماده در بهبود زخم ها و سایر جراحات نیز نقش مهمی را ایفا می کند.
سال ها پیش در زمان بازی های المپیک معمولاً ورزشکاران برای بدست آوردن نیرو و توان بیشتر از مواد غذایی مخصوصی استفاده می کردند که در این میان می توان به عسل و انجیر خشک اشاره کرد. در حال حاضر نیز عده ای از پژوهشگران تحقیقات خود را بر روی این ماده شروع کرده اند. یکی از تحقیقاتی بر روی ۳۹ نفر ورزشکار وزنه بردار که هم شامل خانم ها می شدند و هم آقایون، انجام شد. این افراد تحت آموزش های سنگین وزنه برداری و بدن سازی قرار داشتند. آنها پس از اتمام تمرینات مکمل پروتیئن خود را یا با شکر یا مالتودکسترین و یا عسل مخلوط کرده و مصرف می نمودند. قند خون گروهی که از عسل استفاده می کردند در تمام طول مدت ۲ ساعت تمرین ثابت باقی می ماند. همچنین قدرت ماهیچه ها و نیروی ذخیره شده در آن دسته از افرادی که از مکمل پروتئین و عسل استفاده کرده بودند نسبت به سایرین افزونی داشت.
ثابت نگه داشتن قند خون در طی تمرینات استقامتی در کنار مصرف کربوهیدرات یکی از راههای مناسب برای ذخیره گلیکوژن در ماهیچه هاست. همانطور که مطلع هستید گلیکوژن نوعی قند ذخیره شده در ماهیچه هاست که حالت سوخت آماده مصرف را دارد. به همین دلیل ورزشکارانی که از عسل استفاده می کردند گلیکوژن کافی در ماهیچه هایشان ذخیره می شد و روز آینده می توانستند با بالاترین آمادگی و دارا بودن بالاترین میزان سلامتی در تمرینات شرکت کنند. تا این لحظه ثابت شد که عسل می تواند به عنوان منبع دیگری از کربوهیدارت به ورزشکاران کمک کند تا در بهترین وضعیت واکنش نشان دهند و می توان ادعا کرد که نسبت به تمام انتخاب های دیگر ارجحیت دارد.
از دیگر خواص شفا بخش عسل، می توان به قابلیت بالای آن در بهبود جراحات اشاره کرد. برای قرن ها عسل به عنوان یک ماده ضد عفونی کننده و همچنین گنا مورد استفاده قرار می گرفت و به صورت موضعی بر روی زخم ها، سوزش ها و جراحات استعمال می شد. در یکی از بررسی هایی که در هند انجام شده، محققان خواص دارویی عسل را با درمان قراردادی (سولفادیازین) بر روی ۱۰۴ بیماری که دارای سوختگی درجه یک بودند، امتحان کردند. پس از گذشت یک هفته از شروع درمان ۹۱ % از بیمارانی که تحت معالجه با عسل قرار گرفته بودند، هیچ گونه عفونتی نکردند. این در حالی است که تنها ۷% از افرادی که از دارو استفاده کرده بودند، دچار عفونت نشدند. همچنین بسیاری از بیمارانی که در گروه درمانی عسل قرار گرفته بودند، قادر شدند تا خیلی زودتر بهبود پیدا کنند. یکی دیگر از مزایای عسل در تحقیقی که بر روی افراد سزاریانی و هستورکتومی ( بیرون آوردن رحم) انجام شد، کاملاً مشهود است. بدن این افراد خیلی زودتر از سایرین، از کلیه عفونت ها پاک شد و خیلی زودتر از بیمارستان مرخص شدند.
واکنش شفابخش عسل آن هم زمانیکه به صورت موضعی استعمال می گردد، از روند خاصی پیروی می کند. از آنجاییکه عسل به طور اخص از گلوکز و فراکتوز ( دو نوع قندی که آب زیادی به خود جذب می کنند) تشکیل شده، به همین دلیل آبی را که در روی زخم ها جمع می شود را به خود جذب می کنند، از اینرو رشد باکتری ها و قارچ ها در آن محل متوقف می شود. این میکروارگانیسم ها (همان موجودات ذره بینی قارج و باکتری”) در محیط های مرطوب و نمدار رشد می کنند.
همچنین عسل خام دارای آنزیمی به نام گلوکز اکسیداس می باشد که وقتی با آب مخلوط می شود، پراکسیدهیدروژن تولید می کند که این ماده خود به عنوان نوعی ضد عفونی کننده خفیف شناخته می شود. علاوه بر آنزیم های خاصی که در عسل یافت می شوند و نقش مرهم را ایفا می کنند، عسل شامل آنتی اکسیدان فلاوانوید نیز میباشد که نقش آنتی باکتریال را اجرا می کند. یکی از ضد اکسیدانها، چینوسمرین نام دارد که تنها مختص به عسل می باشد، پژوهشگران هم اکنون در حال مطالعه این عنصر هستند تا با خواص ضد اکسنده آن بیشتر آشنا شوند. یکی دیگر از مطالعات آزمایشگاهی بر روی عسل سترون نشده نشان داده است که این ماده واکنش بجایی در مقابل استافی لوکسز (باکتری که در همه جا وجود دارد و باعث ایجاد عفونت در زخم های باز می شود) از خود نشان می دهد. عسلی که رنگ آن کمی تیره تر است، به ویژه عسلی که از گل های گندم سیاه، و تپلو درست شده باشد حاوی مقادیر بیشتری آنتی اکسیدان نسبت به سایر انواع عسل ها می باشد. همچنین عسل خام و عسلی که تحت فرایندهای شیمیایی قرار نگرفته باشد، دارای مزایای بیشتری نسبت به انواع مشابه خود می باشد.
روزانه یک قاشق عسل بدن را در مقابل رادیکال های آزاد محافظت می کند
مصرف روزانه یک قاشق عسل گردش خون در رگ ها را تسریع می بخشد و موجب تولید آنتی اکسیدانهای خاصی در بدن انسان می شود. این امر در دویست و بیست و هفتمین نشست جامعه دارویی آمریکا که در ۲۸ مارچ سال ۲۰۰۴ در کالیفرنیا برگزار شد، به اثبات رسید. در این همایش هیدرون گرس” زیست شیمیدان و همکارانش ۲۵ تحقیق مشابه را از دانشکده دیویس کالیفرنیا ارائه دادند. طی این مطالعات، افراد تحت آزمایش علاوه بر رژیم غذایی روزانه خود، یک قاشق سوپخوری عسل مصرف میکردند. پس از اینکه محققان نمونه های خونی آنها را در طی فواصل زمانی معین، بر روی نمودار بردند، به این نتیجه رسیدند که ارتباط مستقیمی میان مصرف عسل و میزان پلی فنولیک (نوعی آنتی اکسیدان) در خون وجود دارد.
عسل برای افراد سالم، کسانیکه کلسترول بالا و دیابت نوع ۲ دارند، مفید میباشد
در آزمایش های مختلفی که بر روی افراد سالم و کسانیکه دارای کلسترول بالا بودند و یا اینکه دچار دیابت نوع دوم بودند، انجام شد، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که عسل یکی از مناسب ترین شیرین کننده ها برای تمام گروه های ذکر شده می باشد.
برای ۱۵ روز، به ۸ فرد سالم، ۶ بیمار با کلسترول بالا، و ۷ بیماری که دارای دیابت نوع دوم بودند به میزان مشابهی شکر، عسل مصنوعی، و عسل طبیعی خورانده شد.
در افرادی که از سلامت کامل برخوردار بودند، مصرف شکر و عسل ساختگی یا تاثیر منفی بر روی آنها داشت و یا به طور کلی هیچ تاثیری نداشت. این در حالی است که مصرف عسل طبیعی در این افراد منجر به کاهش ۷ درصدی کلسترول، ۲% تری گلیسرید، ۶% هموسیستین ( یکی از فاکتورهای ریسک ابتلا به بیماری های قلب – عروقی)، و ۶% قند خون شد. همچنین HDL و یا همان کلسترول خوب خون آنها به میزان ۲% افزایش پیدا کرد.
در بیمارانی که دارای کلسترول بالا بودند، عسل مصنوعی میزان LDL یا همان کلسترون بد خون را کاهش داد. این امر در حالی است که مصرف طبیعی عسل منجر به کاهش ۸ درصدی کلسترول شد که در این میان سهم کلسترول بد خون ۱۱% بود. همچنین پروتیئن انفعالی C نیز تا ۷۵% کاهش پیدا کرد.
و نهایتاً در بیمارانی که مبتلا به دیابت نوع دوم بودند، مصرف عسل طبیعی باعث کاهش قابل توجه قند خون در آنها گردید. بنابراین بهتر است کمی عسل را صبح ها در شیر، ظهرها در ماست و یا یعد از ظهر در چای خود مخلوط کنید و از نوشیدن آن لذت ببرید. به نظر می رسد که مصرف یک قاشق عسل به طور روزانه، نیاز شما به مصرف داروهای مختلف را تا حد زیادی کاهش می دهد.
هر چند آداب غذایی جدید، مانند گذشته به خواص غذایی فوق العاده عسل اهمیت نمی دهد، اما نباید فراموش کرد که عسل حاوی مقادیر زیادی ویتامین B2، ویتامین B6و آهن و منگنز می باشد.
این جمله حتماً برای خیلی از مردها آشناست: «من؟ من خوبم. همه چی میزونه. تو اگه کاری داشتی رو من حساب کن»
وابسته بودن این روزها بیشتر از همیشه به ویژه برای مردان، رفتاری ناخوشایند به حساب می آید در حالی که مستقل بودن و اعلام بی نیازی، تحسین برانگیزتر از همیشه شده است.
می گویند درخواست کمک برای مردان دشوار است. آنها اگر درون خیابان برای یافتن یک آدرس گم شوند به یک دلیل بسیار مشخص دنبال کمک گرفتن از دیگران نیستند. از کودکی به مردان تاکید می شود مبادا نشان دهند که نیاز به کمک دارند.
در تربیت پسران، وابستگی تعبیری جز ضعف ندارد. علاقه مند بودن یک نوع آسیب پذیر بودن تعبیر شده است… فرهنگ سنتی که همه ما به ارث می بریم مدام تذکر می دهد که وابستگی عاطفی نوعی خصلت و رفتار نه است.
دنیای روانشناسی، ضمن آنکه وابستگی و دلبستگی بسیار شدید را به افسردگی، الکلی شدن و نگرانی مزمن ربط می دهد حس استقلال شدید به خود و تکیه بیش از حد به خویش را نیز باعث انواع ناهنجاری های روحی و رفتاری می داند.
روانشناسان می گویند حس استقلال و بی نیازی، بهتر است همراه با یک حس وابستگی هم باشد. یعنی بلوغ شخصی آدمها از شناخت درست توانایی های فردی به وجود می آید. تحقیقات نشان داده است افراد در صورتی می فهمند چقدر قدرت دارند که متوجه شوند چقدر محدودیت و ضعف دارند.
مثال خیلی آشکار در این زمینه، شدت وابستگی یک زوج است وقتی که به تازگی به هم دل بسته اند. آنها در این مرحله، به شدت وابسته به همدیگر هستند و هر نوع تفاوت یا فاصله یا حتی اختلاف ایده یا سلیقه را برای ارتباط همدیگر تهدید کننده می یابند.
اما پس از مدتی که احساسات و عواطف فروکش کرد اگر به یک سطح از درک و بلوغ در رابطه با همدیگر برسند هم وابستگی عاطفی شان به همدیگر را حفظ خواهند کرد هم به مرور، محوطه شخصی و استقلال بیشتری برای همدیگر ایجاد می کنند.
ما مردان چاره ای نداریم جز اینکه مرام و پرنسیپ های دوران خودمان را بسازیم. ما مردان از قوانین نامتعادل دوران سنتی و قدیمی سهمی نمی بریم ولی هنوز طوری تربیت مان می کنند که انگار زمانه عوض نشده است. برای همین، ما هم توسط قوانین و شرایط جدید در منگنه هستیم هم از طریق توقعاتی که از قدیم بر روی دوش ما مردان گذاشته اند.
ما لازم نیست اگر مشکل روحی یا افسردگی داریم به خاطر احساس شرم یا نشان ندادن ضعف، بسوزیم و بسازیم. ما اگر لازم باشد بهتر است گریه کنیم. اگر نیازمند مشاوره روحی هستیم از دانش پزشکی بدون خجالت یا احساس گناه، استفاده کنیم و از همه مهمتر، نیازها و وابستگی عاطفی مان را انکار نکنیم.
شانهها، پُرتحرکترین مفاصل بدنتان است؛ اما این میزان تحرک پذیری هزینههایی دارد. از هر چهار زن 20 تا 55 ساله یک نفر از شانه درد شاکی است. حدود 20 درصد از افراد، عضلهی شانهگردان خود را پاره میکنند!
، شما به عنوان یک زن با تمام کارهایی که طی روز انجام میدهید، روی سلامت شانههایتان تأثیر میگذارید. در این مطلب به معمولترین عوامل روزمره که منجر به شانه درد میشوند اشاره میکنیم.
گوشی تلفنتان
وقتی روی یک اسکرین خم میشوید، چه گوشی تلفنتان و چه تبلت یا کامپیوترتان، سر شما بیش از 25 کیلوگرم فشار بر گردنتان وارد میکند. وقتی شانههایتان را به جلو خم میکنید، عضلات حامی پشت و شانههایتان ضعیف میشوند و به مرور زمان، آنقدر ضعیف و کشیده میشوند که شروع میکنید به شکایت کردن که: «از بس کار کردم و بار سنگین حمل کردم شانه درد گرفتم!».
چه باید بکنید: در مطالعهای ن کارمند، سه بار در هفته و به مدت 10 هفته، هر بار 20 دقیقه تمرینات قدرتی گردن و شانه با دمبل انجام دادند و دردشان به میزان چشمگیری کاهش یافت و عملکردشان بهتر شد.
هورمونهایتان
بله باز هم جنسیت وارد عمل میشود! هورمون استروژن بر سنتز کلاژن اثر میگذارد و باعث میشود مفاصل ن سستتر شده و راحتتر آسیب ببیند و کُندتر ترمیم شود.
چه باید کرد: اگر قرص ضدبارداری مصرف میکنید پس یک قدم جلوتر از بقیه خانمها هستید؛ قرصهای ضدبارداری هورمونی میتوانند به میزان قابل توجهی ریسک آسیب رباطها را پایین بیاورند. اگر هم قرص ضدبارداری مصرف نمیکنید، پس باید حین سیکل قاعدگیتان بیشتر مراقب وضعیت بدنی خود باشید و به مفاصلتان فشار وارد نکنید تا از آسیب پیشگیری نمایید.
تمرین و ورزشتان
وقتی عضلاتتان را جلوی آینه منقبض میکنید و از دیدن فرمی که گرفتهاند لذت میبرید، طبیعتاً تمرکزتان روی عضلاتی است که به چشم میآیند و به راحتی عضلات تثبیت کنندهی کوچک را نادیده میگیرید، چون همیشه هم دیده نمیشوند، مانند عضلات تحت کتفی که شانه را تثبیت کرده و از چرخش شانه به درون (عارضه شانه گرد شده) جلوگیری میکنند.
چه باید کرد: به ازای هر تمرین هل دادنی، دو تمرین کشیدنی (مثلاً به ازای شنا و پرس سینه، دو تمرین پارویی و بارفیکس) در روتین تمرینات خود داشته باشید. این شیوه کمکتان میکند عضلات مهم پشتیتان را تقویت کنید و ضمناً از عدم تعادل عضلانی که میتواند شانههایتان را مستعد آسیب کند، پیشگیری نمایید.
کیف دستیتان
تاندونهای عضلات شانهگردان مانند شلوار جینتان هستند، اگر خوب از آن مراقبت نکنید و زیاد از آن استفاده کنید، پارچهی آن شل و وارفته شده و از شکل و قیافه خواهد افتاد. اگر هر روز کیفتان را در یک سمت بدنتان حمل میکنید، مخصوصاً اگر سنگین هم باشد، باری اضافی به تاندون عضلات شانهی خود وارد مینمایید که باعث میشود آسیب ببینند.
چه باید کرد: شاید توقع زیادی باشد که از شما بخواهیم کیف کوچکتری انتخاب کنید. دستکم میتوانید از کیفی استفاده کنید که بندهای پهنتری دارد و هر وقت که میتوانید آن را جلوی بدنتان بگیرید و سمت شانههای حامل را هر چند وقت یکبار عوض کنید.
سینهبندتان
اگر سینههای نسبتاً سنگین و بزرگی دارید، بندهای سینهبندتان ممکن است شیارهایی در بالای شانههایتان ایجاد کند که اگر برطرفشان نکنید، میتوانند دائمی شده و شانههایتان را دفرمه کنند.
چه باید کرد: سینهبندهایی تهیه کنید که بندهای پهنتر و پد دار داشته باشند تا از فشار وارد بر شانههایتان کاسته شود. ضمناً هرازگاهی از سینهبندهایی که پشت بسته دارند استفاده کنید تا همیشه و هر روز به یک نقطه از شانههایتان فشار وارد نشود.
چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم؟
پیدا کردن علت شانه درد همیشه هم ممکن نیست؛ زیرا گاهی مشکل اصلی مربوط به سایر قسمتهای بدن است و منبع درد جای دیگری است که خودش را در شانهها نشان میدهد. این حالت میتواند در مورد برخی از مشکلات گردن به وجود بیاید مانند آرتروز و فتق دیسک.
به طور کلی اگر درد زیادی دارید یا میدانید به خودتان آسیب زدهاید، بهترین کار این است که هر چه زودتر به پزشک مراجعه کنید؛ اما اگر شانه دردتان خفیف است سعی کنید اصلاحاتی در فعالیتهایتان ایجاد کنید. میتوانید داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی نیز مصرف کنید و حرکات کششی انجام دهید تا ببینید آیا دردتان بهتر میشود یا نه. اما اگر با تمام این اقدامات بعد از دو سه هفته نیز درد وجود داشت، باید به پزشک مراجعه کنید.
پزشک برای تشخیص علت شانه دردتان، ممکن است سؤالهای زیر را از شما بپرسد پس جواب این سؤالها را آماده کنید:
* آیا دردتان فقط در یک شانه است یا هر دو شانهتان درد میکند؟
* آیا این درد ناگهان شروع میشود؟ اگر چنین است، در حال انجام چه کاری بودهاید که درد سراغتان آمده؟
* آیا این درد به سایر قسمتهای بدنتان نیز میرسد؟
* آیا میتوانید دقیقاً به نقطهی درد اشاره کنید؟
* آیا وقتی حرکتی نمیکنید هم درد دارید؟
* آیا وقتی حرکات خاصی انجام میدهید دردتان بیشتر میشود؟
* آیا شانهتان قرمز و داغ و متورم میشود؟
* آیا شانهدردتان شبها شما را از خواب بیدار میکند؟
* چه چیزی دردتان را بدتر و چه چیزی آن را بهتر میکند؟
* آیا مجبور شدهاید فعالیتهایتان را به دلیل شانه درد محدود کنید؟
اگر هم پزشکتان همهی موارد را از شما نخواست، خودتان میتوانید هر موردی را که به نظرتان مهم میآمد توضیح دهید تا به تشخیص بهتر کمک کنید.
حتما میدانید که قهوه کافئین بالایی دارید و زیادهنوشیدن آن میتواند عارضهساز باشد. اما اگر بهدنبال جایگزین بهتری میگردید، آب طعمدارشده با لیمو هم خوب است. اما چرا؟
هر دوی این نوشیدنیها باعث تقویت متابولیسم و افزایش انرژی میشود. ولی آبلیمو از ویتامینها و املاحی برخوردار است که در قهوه یافت نمیشود. لیمو علاوهبر اینکه سرشار از ویتامین C است، مقادیر بالایی پتاسیم هم دارد و به عملکرد بهتر سیستم ایمنی و کاهش اثرات استرس کمک میکند.
از سوی دیگر قهوه در صورت مصرف بیش از اندازه میتواند اضطرابآور باشد. البته ناگفته نماند که این نوشیدنی محبوب از خواص آنتیاکسیدانی و فواید مختلفی برای سلامت برخوردار است. از جمله این فواید میتوان به تسکین افسردگی و کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ اشاره کرد. اما قهوه نوشیدن زیاد بهدلیل وارد شدن مقادیر بالای کافئین به بدن احتمال دارد مسبب ابتلا به اضطراب شود. اما آبی که با لیمو طعمدار شده باشد حاوی کافئین بهمراتب کمتری در مقایسه با قهوه است.
دیگر اینکه کافئین قهوه اثر ملین دارد. به این معنی که باعث ترشح هورمون گاسترین در معده و تسریع عملکرد رودهها میشود. حرکات رودهای را هم تسریع میکند. زیاد نوشیدن قهوه حتی زخم معده میآورد و در افراد مبتلا به رفلاکس معده موجب تشدید علائم میشود. اما آبلیمو برای سیستم گوارشی کمک بهتری است. لطفا بیخوابی را هم به همه اینها اضافه کنید. مصرف قهوه در شب بهدلیل دارا بودن کافئین بالا توصیه نمیشود. البته که نوشیدن قهوه در مقدار کم چندان اختلالی در خواب ایجاد نمیکند. اما چون مقدار کافئین قهوه تقریبا چهار برابر آبلیمو است، زیادهروی در مصرف آن ممکن است بیخوابتان کند.
پس گاهی هم بد نیست بهجای قهوه، آب طعمدارشده با لیمو برای خودتان تدارک ببینید!
با گذشت زمان و سپریشدن عمر، در اثر تصادفات یا آسیب های قبلی یا بهدلیل اختلالات مادرزادی، بیماریهای سیستمیک مثل آرتریت روماتوئید( روماتیسم) و یا چاقی سطح مفاصل یا همان غضروف دچار ساییدگی و از بینرفتگی میشود. در این حالت، با کمشدن لغزندگی، حرکت یا چرخش استخوانها روی مفاصل با درد همراه شده و این درد با شروع حرکت آغاز میشود و با استراحت بهبود مییابد.
مفصلها مانند لولا عمل میکنند و استخوانها را روی مفصلها میچرخانند. بدین ترتیب حرکت در یک عضو میسر میشود. سطح مفصل که با استخوان در ارتباط است با لایه لغزندهای از جنس غضروف پوشیده شده و لغزندگی سطح غضروف چرخش استخوان روی مفصل را ممکن می کند.
استئوآرتریت یا آرتروز در حقیقت به از بین رفتن سطح طبیعی غضروف مفصلی گفته می شود.
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، تقریباً 355میلیون نفر امروزه در سراسر جهان به بیماریهای مفصلی مبتلا هستند که از این تعداد 190میلیون نفر دچار استئوآرتریت و بیش از 5/16میلیون نفر نیز دچار آرتریت روماتوئید هستند. این آمار در همه نقاط دنیا و بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، بسرعت در حال گسترش است.
برای تسکین درد های آرتروزی، داروهای مسکن شیمیایی فراوانی دارد. بااین وجود امروزه بیماران در سراسر دنیا بیشتر راغب هستند که به جای مصرف داروهای شیمیایی از داروهای با منشا گیاهی با تکیه بر اثر ضد التهابی آنها بهره بگیرند که هم عوارض ناخوشایند کمتری نسبت به داروهای شیمیایی و سنتتیک متوجه آنها شود و هم اینکه از بهبودی پایاتری بهره مند گردند.
پژوهشگران مجتمع صنایع دینه ایران با روشهای بسیار پیشرفته در استخراج عصاره هایی با کیفیت، حاوی ماده موثره بالا و در محدوده درمانی موفق به تولید دارویی شده اند با عنوان " آرترودین" که درآن خاصیت درمانی داروهای گیاهی موثر در درمان دردهای آرتروزی متجلی شده و به تقویت تاثیرگزاری این دارو در بهبود قابل ملاحظه ی اختلالات حرکتی ناشی از درگیری مفاصل کمک می کند. در این دارو قرص گیاهی آرترودین بطور خاص از 225 میلی گرم عصاره رزینی تغلیظ شده کندر (Boswellia serrate) و مقدار قابل ملاحظه ای عصاره دانه کرفس، عصاره ریزوم زردچوبه و زنجبیل استفاده شده است.
کندر موجود در این فراورده قرص گیاهی آرترودین به دلیل دارا بودن بوزولیک اسید دارای خواص ضد التهابی است و از طریق مهار آنزیم سیکلواکسیژناز به حفظ سلامت مفاصل و به حفظ تمامیت غضروف کمک می کند. کندر همچنین در کاهش درد و التهاب مفاصل و اختلالات حرکتی ناشی از آرتروز موثر است.
دانه کرفس از مفاصل محافظت می کند و در حذف ضایعات اسیدی تجمع یافته در بافتهای پیوندی و یا مایعات ذخیره شده در اطراف مفاصل به کلیه کمک می کند
زردچوبه که یک ضد التهاب بسیار موثر است تاثیر مخرب رادیکال های آزاد را خنثی می کند. زنجبیل نیز به عنوان یک عامل ضد التهاب بسیار قوی از مفاصل در مقابل تخریب و سایش محافظت می کند.
مجتمع صنایع دینه ایران با تولید این دارو قرص گیاهی آرترودین به بیماران مبتلا به درهای مفصلی کمک می کند تا بتوانند با اتکا به گیاهان اثر بخش و با منشاء طبیعی بادرد و التهاب مفاصل ناشی از آرتروز مقابله نمایند.
پژوهشهای جدید نشان میدهند که افراد دارای ضریب هوشی بالا تحت تأثیر رفتارها و نظرات دیگران قرار نگرفته و کمتر از افراد دیگر پیروی میکنند. در حقیقت افراد باهوش در تصمیمات خود کمتر تحت تاثیر دیگران هستند.
یافته ها و نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان میدهند که پیروی نکردن از دیگران یا عدم انطباق با رسوم می تواند نشانه ای از ضریب هوشی بالا باشد به این معنی که افرادی با هوش بالاتر کمتر از دیگران متابعت میکنند.
دکتر مایکل موتهاکریشنا (Michael Muthukrishna) سرپرست این گروه تحقیقاتی در این رابطه اظهار داشت: «هیچ مشکلی در رابطه با انطباق یا پیروی وجود ندارد. مردم پیرو هستند و از رسوم پیروی میکنند و این مسئله یک امر خوب برای تکامل فرهنگی بهحساب میآید. درواقع شخص پیرویکننده هر چیزی که عمومیت داشته و دیگران آن را به کار میگیرند، کپی و نسخهبرداری میکند و این چیزها اغلب خوب و مفید هستند.»
این نتایج، از مطالعه و بررسی رفتاری یکصد و یک فرد داوطلب بهدستآمده است. پژوهشگران با انجام یک کار ساده که دربرگیرنده مقایسه طول خطوط مختلف بوده توانستند به این نتایج دست پیدا کنند. در این آزمایش پیش از هرگونه تصمیمگیری به مشارکت کنندگان گفتند که چه کسانی چه فکر میکنند. بیشتر این شرکتکنندگان ترجیح دادند که از دیگران پیروی کنند. درحالیکه افراد باهوش تر پاسخ درست را به دست آوردند و تحت تأثیر نظرات دیگران قرار نگرفتند.
پژوهشهای کلاسیک مربوط به انطباق و پیروی پس از جنگ جهانی دوم توسط سالومان اش (Solomon Asch) صورت گرفت. این پژوهشها نشان میدادند که مردم اطلاعات ناخواسته را از احساسات خود برای مطابقت با دیگر افراد انکار میکنند.
دکتر موتهاکریشنا معتقد است که پیروی بهتنهایی و در کل چیز بدی بهحساب نمیآید. وی در این رابطه گفت: «تمام جهان ما از چیزهایی ساختهشده که ما انجام میدهیم و تقلید در بسیاری موارد برای ما خوب است. ما فقط نیاز داریم بدانیم که بیشتر مردم این کارها را انجام میدهند.»
او در ادامه توضیحاتش اظهار داشت: «این نظریهها و آزمایشهای ریاضی کمک میکند تا درک بهتری ازآنچه باعث میشود گونه ما به گونه منحصربهفرد، بافرهنگ تبدیل شود، داشته باشیم. هوش ما چیزی است که به دست میآید و سختافزاری نیست.»شرح کامل این پژوهشها و نتایج به دست آمده از آن در آخرین شماره مجله تکامل و رفتار (Evolution and Behavior) به چاپ رسیده و قابلدسترس است.
درباره این سایت